English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3491 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
classificatory U مربوط به طبقه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
Other Matches
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
classifications U طبقه بندی رده بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
working class U مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش
working classes U مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش
assortment U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
sorting U طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
division U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
graduating U طبقه بندی کردن
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
categorised U طبقه بندی کردن
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
classifying U طبقه بندی کردن
route classification U طبقه بندی جاده ها
categorising U طبقه بندی کردن
graduates U طبقه بندی کردن
unclassified U بدون طبقه بندی
unclassified U طبقه بندی نشده
aggroup U طبقه بندی کردن
graduate U طبقه بندی کردن
zootaxy U طبقه بندی جانوران
budget classification U طبقه بندی بودجه
categorises U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
classify U طبقه بندی کردن
taxonomist U متخصص طبقه بندی
systemize U طبقه بندی کردن
classifiable U قابل طبقه بندی
standardization U همگونی طبقه بندی
classifies U طبقه بندی کردن
suborder U طبقه بندی فرعی
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
categorizing U طبقه بندی کردن
classified U طبقه بندی شده
soil class U طبقه بندی خاک
classification of soil U طبقه بندی خاک
categorized U طبقه بندی کردن
layer U طبقه بندی کردن
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
service rating U طبقه بندی پرسنلی
layers U طبقه بندی کردن
classification chart U نمودار طبقه بندی
categorizes U طبقه بندی کردن
accounting classification U طبقه بندی حساب
rug classification U طبقه بندی فرش
secrets U طبقه بندی سری
classifications U طبقه بندی پیام
classification U طبقه بندی پیام
nosology U طبقه بندی بیماریها
job classification U طبقه بندی شغلی
to categorize U طبقه بندی کردن
job classification U طبقه بندی شغل
secret U طبقه بندی سری
pigeonhole U طبقه بندی کردن
harmonic division U طبقه بندی متناسب
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
map classification U طبقه بندی نقشه ها
market grades and grading U طبقه بندی بازار
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
classing U طبقه بندی کردن رده
classified material U مدارک طبقه بندی شده
classified items U اماد طبقه بندی شده
classes U طبقه بندی کردن رده
classified items U اقلام طبقه بندی شده
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
classed U طبقه بندی کردن رده
class U طبقه بندی کردن رده
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
skeletal U مربوط به استخوان بندی
phrasal U مربوط به کلمه بندی
factional U مربوط به دسته بندی یا توط ئه
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
eutherian U مربوط به تقسیم بندی بزرگ پستانداران
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
hazard U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazards U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
biosystematic U مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
Alcaraz U یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. U ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
stratify U طبقه طبقه کردن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
Recent search history Forum search
2New Format
1A hero can affect on the people.
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
3service times
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com